جدول جو
جدول جو

معنی خیس شدن - جستجوی لغت در جدول جو

خیس شدن
(یَ / یُو کَ دَ)
سخت تر شدن. (یادداشت مؤلف).
- از باران خیس شدن، بر اثر باران سخت تر شدن.
- از عرق خیس شدن، بر اثر عرق کردن تر شدن.
- خیس آب شدن، ترشدن. بوسیلۀ آب سخت تر شدن
لغت نامه دهخدا
خیس شدن
مرطوب شدن ترشدن
تصویری از خیس شدن
تصویر خیس شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیز شدن
تصویر تیز شدن
برنده شدن لبۀ تیغ یا نوک چیزی که کند شده است
کنایه از برانگیخته شدن، کنایه از خشمگین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیساندن
تصویر خیساندن
خیس کردن چیزی برای آنکه آب را به خود بکشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خام شدن
تصویر خام شدن
کنایه از غافل شدن، فریب خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خبر شدن
تصویر خبر شدن
با خبر شدن، آگاهی یافتن، خبر رسیدن، برای مثال خبر شد به ترکان که آمد سپاه / جهان جوی کیخسرو کینه خواه (فردوسی۲ - ۳/۱۳۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دخیل شدن
تصویر دخیل شدن
پناهنده شدن، پناه بردن، پناه بردن به کسی
ملتجی شدن بر مزار یکی از امامان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیره شدن
تصویر خیره شدن
از روی حیرت و شگفتی به چیزی چشم دوختن، حیران و متحیر شدن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ گُ شُ دَ)
پست شدن. حقیر شدن. فرومایه شدن. ناکس شدن. ادانه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ عَ کَ دَ)
شرمنده شدن. پس از بازماندن از دعوی خود. (یادداشت بخط مؤلف). بور شدن. کنفتی بارآوردن
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دورنگ شدن. ابلق گشتن. خلنگ گردیدن، به بیماری برص مبتلی گشتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیس کردن
تصویر خیس کردن
مرطوب کردن تر کردن، شاشیدن (بچه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیساندن
تصویر خیساندن
تر نهادن، خیس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرد شدن
تصویر خرد شدن
ریزه ریزه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرم شدن
تصویر خرم شدن
شاد و خوش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بدون رطوبت شدن، رطوبت چیزی از بین رفتن بر طرف شدن نم و رطوبت چیزی خشکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبر شدن
تصویر خبر شدن
آگاهیدن آگاه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خپه شدن
تصویر خپه شدن
خفه شدن انخناق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاک شدن
تصویر خاک شدن
کنایه از خویشتن را هیچ و ناچیز پنداشتن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخیل شدن
تصویر دخیل شدن
پناه بردن به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط شدن
تصویر خیط شدن
بزبیاری بور شدن شرمنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیس شدن
تصویر پیس شدن
دو رنگ شدن ابلق گشتن خلنگ گردیدن، به بیماری برص مبتلا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایل شدن
تصویر ایل شدن
ترکی پارسی فرمان بردن گردن نهادن مطیع شدن تسلیم شدن منقار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاص شدن
تصویر خاص شدن
اختصاص یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیر شدن
تصویر دیر شدن
بتاخیر افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریسه شدن
تصویر ریسه شدن
پشت سر هم قرار گرفتن: بچه ها ریسه شدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیغ شدن
تصویر تیغ شدن
مواجه شدن و روبرو گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبس شدن
تصویر حبس شدن
بندیدن زندانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیط شدن
تصویر خیط شدن
((شُ دَ))
بور شدن، شرمنده گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیم شدن
تصویر جیم شدن
گریختن، پنهان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیساندن
تصویر خیساندن
((دَ))
خیسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیس کردن
تصویر خیس کردن
((کَ دَ))
مرطوب کردن، کنایه از شاشیدن از شدت ترس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریسه شدن
تصویر ریسه شدن
((~. شُ دَ))
پشت سر هم قرار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حیف شدن
تصویر حیف شدن
تباه شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ختم شدن
تصویر ختم شدن
انجام شدن
فرهنگ واژه فارسی سره